Sunday, July 13, 2008

Goftegoo ba OU

قلم عاجز است و زبان عاجزتر و افكارم ناتوان تر، دل عاشق تر، نمي دانم چطور و چگونه بگويم يا بنويسم درونم پر عشق است پر جوش و خروش است پر از نور خدايي پر از پرواز دور است نمي دانم چطور خوانمش من، چطور در بر گيرمش من، چطور سر بر سينه اش بگذارمش من، چطور بوي خوشش بويمش من، چطور بوسمش من، آه اي خداي مهربانم تو ، تو كه فرشتگانت را به سويم گسيل مي داري اي مهربان من كه در هيچ زمان رهايم نكردي دل تنهايم را با دلي در بيكران دور پيوند دادي و اميدم را نيز تو بدادي. از آنزمان كه تو را بهتر ديدم و شناختم، تو به من عشق دادي بر همه عالم عاشقم ساختي، اي بزرگ پروردگارم همه آنچه را كه آفريدي دوست دارم و بدانها عشق مي ورزم اي خداي مهربانم، بسيار سپاسگذارم كه چنين نعمت عظيمي را به من عطا كردي نعمت دوست داشتن و عظيم تر آنكه بسيار دوستم دارند و مي دارند و عاشقانه و خالصانه برايمم دل مي سوزانند. بزرگ پروردگارم تو داني كه عاشقم، عاشق كشور و خاك و ميهنم ياريم ده تا با نگاه برتو و گام نهادن در سوي تو و در كنار تو خدمت كنم بزرگ خدمتي جاويدان قلمم را توان ده تا بنگارد در راه كشورم، نگاشتني خاص.

No comments: