Tuesday, January 29, 2008

Man

من
من نیامده ام تا بروم،آمده ام که بمانم با تو با خویشتن خویش با یک دنیا عشق،با رویاولبخند کودک وار مهربان با صفا
ای صمیمی ترین یار می مانم باتو ای پروردگار همیشه پاینده
.

Monday, January 28, 2008

Hese Man

حس من


نمی دانم این زیبا حس من که مرا وادار می کند بنگارم کی به سراغم می آید و دوباره قلمم را بر روی سطر بی نقش کاغذ به حرکت در می آورد ، نمی دانم کی دوباره به سخن در خواهد آمد نمی دانم....
او را با آنچه می نگارد بسیار دوست می دارم میدانم قلم مهربان و عاشقم کودک نوپاییست، سخنانش همه طعم و بوی کودکی دارند اما من این کودک عاشق را دوست دارم و قلمش را سرکوب نمی سازم نوشته هایش را می پرستم.دوست دارم روزی فرا رسد که کودک من پروبال گیرد تا قلمش طعم پختگی و سخن وری را کاملا چشیده باشد.م
.

MA

ما
ماآدما گاهی فراموش میکنیم چیکاره ایم واسه چی اومدیم کجا رو میخوایم بگیریم تو خودمون گم شدیم اما نمی دونیم که این گم شدن ضربه هولناکی به روحمون میزنه وقتی میفهمیم که خیلی دیر شده وقتی چشمامون رو باز میکنیم که به آخر هر خطی که بگی رسیدیم من نمی خوام به اون نقطه ته خط برسم ازش فرار می کنم نمی دونم مدتیه که تکلیف خودم رو با خودم هم نمی دونم منم گم شدم دارم میگردم تا دوباره خودم رو پیدا کنم بتونم بگم مریم کیه اومده چیکار میخواد چیکار بکنه البته واسه خودش چون هرزمان هنر اینو داشت که واسه خودش کاری انجام بده واسه اطرافیانش هم هنرمنده ، مدتیه که تلنگر های اساسی به منو روحم وارد شده تلنگر هایی که به من فهماند کجا کارم و چقدر پرتم ،هرچی داشتم همه پوچ بوده همش دروغ بوده الان توی این برزخ درونم گیر افتادم دلم میخواد بندهایی که به روحم و جسمم بستم باز کنم ولی افسوس که نمیشه دلم برای پرواز تنگ شده دلم برای لحظه بی صدا گریستن تنگ شده دلم برای خودم خیلی تنگ شده کاش میشد ........م
.

Saturday, January 5, 2008

LoVe



عشق

نمی دانم چه بنگارم که از نگاشتن برخود بالم ولی باید نوشت از عشق از این اسطوره هستی که از ازل تا ابد بوده و خواهد بود این زیباترین و جاودان ترین واژه، عشق این موهبت اهورایی، این ترانه شیرین، عشق این سرآغاز هر آنچه هستی هستی ، عشق حس برتریست، احساس تازگیست، عشق حس بودن است زنده بودن است با تو بودن است ،خونی تازه به رگها نشاندن است ، عشق آتش است نیرویی بالا و برتر است.

عشق یعنی آن چهچه بلبل مست در میان سرو و باد کز برای یار منوازد نای را

عشق یعنی بوسه های داغ تو بر لبهای من

عشق یعنی ای نفس هیچ مگو تنها دل تو بگو

عشق یعنی زندگی با زندگی

عشق یعنی مرگ در عین بندگی

عشق یعنی جان فدای اینهمه سرگشتگی.م
.

Friday, January 4, 2008

MAno Panjere

منو پنجره


من امشب رو به پنجره می خوابم، من و یک دنیا زیبایی، تو یک دنیا راز یک دنیا پاکی، من امشب چشم به شیروانی می دوزم که چطور آسمان رخت بر تنش پوشانده، من امشب در زیر اینهمه نور تورا به نظاره می نشینم، من امشب چشم به درخت توی حیاط دارم که چطور ذرات زیبایی روی شاخه های جمع گشته،من به شوق اینهمه آراستگی در گرماگرم نفسهای تو خواهم آرامید.م
.