شعرها و نثرهای من خیلی کودکان است من هنوز تازه قدم در ره ادب و عرفان گذاشته ام تا قوی شوم ره بسیار است من و شعرم آن درخت نورسته زخاکیم که از باد هراسیم
زهر دست نامهربان که زند تند به شاخه بی قراریم به امید برخیزم ز این جا که شاید باغبان حصاری در برم سازد که از باد و اهریمنان ایمن شود این نورسته از خاک
No comments:
Post a Comment